هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » اردلان سرفراز »دلسوخته
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ ساعت 1:19 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

دلسوخته

دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
 از جمع پرکنده ی رندان جهانم
 در صحنه ی بازیگری کهنه ی دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آنکه همه باخته در بازی عشقند
بازنده ترین است در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به جامم
دل سوخت ،‌ تن سوخت ، ماندم من و نامم
 دلسوخته تر از همه ی سوختگانم
از جمع پرکنده ی رندان جهانم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
 اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
 ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
 بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
 من زنده از این جرمم و حاضر به مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
 اما چه کنم ، عاشق این کهنه قمارم
 من در به در عشقم و رسوای جهانم
 چون سایه به دنبال سر عشق روانم
 او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او ،‌ بر سر جانم
 باید که ببازم ، با درد بسازم
در مذهب رندان ، این است نمازم
 عمری ست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم